محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجفآباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید.
محسن حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز بهدست تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.
همسر شهید حججی در خصوص اتیکتی روی لباس شهید قرار دارد گفت:شب رفتن خودم برایش اتیکت «جؤن خادم المهدی» را به لباس اعزام قبلیش زدم، دوباره از بیتالمال لباس نگرفت تا نفر دیگری بتواند از لباس استفاده کند.
حاج قاسم سلیمانی به مناسبت شهادت محسن حججی پیامی داده است، سردار گفته است: فرزندان دلیر شما انتقام این اقدام ددمنشانه را خواهند گرفت.
بدون شک نیازی نیست که محسن حججی را معرفی کنیم. دیگر همه ایرانیان این شهید بیسر را میشناسند. وقتی پا به دیار این شهید (نجفآباد) میگذارید احساس استواری و صلابتش را بیشتر احساس میکنید. تمام شهر پر است از بنرها و عکسهای شهید حججی. هر شب مسیر مرکز شهر تا خانه پدریاش را پیاده طی میکنم. مسیر خانه را میدانم اما از مغازهداری میپرسم «ببخشید خانه شهید حججی کجاست؟» با دست نشان میدهد مستقیم برو. تمام اهالی، کسبه و راننده تاکسیها عکسش را بر درودیوار مغازهها و ماشینها چسباندهاند. راننده تاکسی میگوید: «خوشا به سعادت این پدر و مادر. فرزندشان سر سفره اباعبدا... نشسته است. کسی نمیداند کی و کجا و چگونه میمیرد اما این نوع شهادت نصیب هر کسی نمیشود. خوش به سعادتش سرکوچه خیمهای برپا کردهاند. مادر با خوشرویی پذیرای ما میشود. زنان دستهدسته به دیدنش میآیند، برخی عکس شهیدان خود را به همراه دارند. عکسها را میگذارند کنار عکس شهید محسن حججی. مادر با تسلط کامل در میان جمع به سوالاتم جواب میدهد. هر چند لحظه یکبار به در نگاه میکند. او منتظر است شاید پیکر فرزندش را بیاورند.
دفعه آخری که میخواست به سوریه برود به محسن گفتم من مطمئنم شما این بار که میروید به شهادت میرسید. گفت: «هنوز برای شهادتم مطمئن نیستم؛ ولی دعا کن روسفید بشوم.» من که اما هنوز مصر بر شهادتش بودم...
التماس دعای شهادت.